مسکنتِ شاعرانه

ساخت وبلاگ

جواد حیدریان

جامعه‌ی فردا: تاملات فلسفی پیرامون روند نابودی جهان، پیش از قرن هفدهم میلادی محلی از اعراب ندارد. آن زمان نگاه هستی‌شناسانه مارتین هایدگر و دل نگرانی‌اش از اینکه «دنیای شهر، در خطر ارتکاب یک اشتباه ویرانگر است» نه به ذهن کسی خطور می‌کرد و نه برای کسی قابل درک بود. موج توفنده اختراعات اروپایی آغازگر ویرانی جهان بود. اتفاقی که «جان استوارت میل» جامعه‌شناس انگلیسی از آن باعنوان «تمدن تولید غذایی مازاد» اسم برده است. تمدنی که عفونت و چرکش چند دهه بعد در انباشت پساب‌ها و زباله‌های انسانی تمامی چشم‌اندازهای طبیعی جهان را دربرگرفت و دیری نگذشت که به ابعاد پنهان و روی درونی بشر هم سرایت کرد. «کلبه» جنگل سیاهِ مارتین هایدگر آنطور که خود از آن به جهانی آرمانی نظر می‌کند، استعاره‌ای از ضرورت دست‌نخوردگی جهان و تلاش برای حفاظت از گزند توسعه است. او به طعنه، دیگرانی که از شهرهای دور و نزدیک به کوهستان نظر کرده «توتناوبرگ» می‌روند و اسکی می‌کنند و برآنند در روستا احساس راحتی داشته باشند و قدمی بزنند، عوام‌فریب و متظاهر می‌نامد و خود به آن می‌بالد. توصیف رشک‌برانگیز هایدگر از اقامتش در کلبه، ما را به این حقیقت نزدیک می‌کند که برای اندیشیدن و خلق کردن، آنطور که این فیلسوف آلمانی خود را متفکر - شاعر قلمداد می‌کند، باید از گزند ویرانی گریخت. چرا که ویرانی منظر، به خرد شدن دهان می‌ماند و لکنتی ابدی می‌آفریند. او در توصیف احوالات خود در کلبه، سرخوشانه می‌نویسد: «یک شب ژرف زمستانی که کولاکی وحشی به کلبه مشت می‌کوبد و همه‌چیز را فرا می‌گیرد و می‌پوشاند، شب محشری برای تأملات فلسفی است. آن وقت که سؤال‌ها باید ساده و اساسی باشند. رو به هر اندیشه‌ای که بیاوری، فقط جدی و دشوار است و تقلایت برای چپاندن چیزی درون ظرف زبان، عین تقلای صنوبرهای سر به فلک کشیده در برابر تندباد می‌شود.» تأویل هایدگری از تخریب اکولوژی همان سؤال ساده ولی اساسی است که البته در توصیف، فرازمینی فیلسوف از حیات در «روستا» آشکار است که شاعر متبحر قیصر امین‌پور هم سروده است: «خدا روستا / بشر شهر را / و شاعران آرمانشهر را آفریدند.» دریافت از این تأویل، بر این اصل استوار است که جهان روز به روز در خلأ فیلسوفان طبیعت‌گرا، به حوادث بی‌بازگشت و مخرب برمی‌خورد و بی‌پاسخ می‌ماند و در کشاکش رشد و توفیق‌های اقتصادی، جهان زیبایی‌های طبیعی رنگ می‌بازند. اما هایدگر، در مقام فیلسوفی که به هستی با وقار اعتقاد راسخ داشت، به پرورش انسان با تأویلی برای حفاظت از جهان تأکید داشت، چنانچه «در جهانش به محیط انسان‌ساز اشاره دارد و زمانی که از معضلی به نام «مسکنت شاعرانه» سخن می‌راند، آشکارا به هنر ساختن ارجاع می‌دهد.» بی‌شک مسکنت شاعرانه جز طبیعت آسوده و لگدکوب نشده «زمین» نیست.

تمام کتاب ها...
ما را در سایت تمام کتاب ها دنبال می کنید

برچسب : شاعرانه, نویسنده : عزت الله عبدی bookall بازدید : 153 تاريخ : چهارشنبه 8 آذر 1396 ساعت: 6:29